انسان شناسی از نگاه طبّ سنّتی 1
استدلال شیطان درست بود!
شاید با دیدن جمله بالا نتوانید رابطه آن را با "انسان شناسی از نگاه طبّ سنّتی" پیدا کنید امّا اگر این مطلب را تا انتها مطالعه کنید به نتایج جالبی می رسید...
برخی از متخصصین این حوزه بین طبّ اسلامی و طب سنتی تمایز قائل می شوند امّا من سنّت راستین را همان چیزی می دانم که از اسلام به ما رسیده است و برخواسته از آیات و روایات است. از نگاه طبّ سنتّی انسان از چهار رکن مادّی؛ آتش، هوا، خاک، آب (عناصر اربعه) به علاوه روح آفریده شده است. داستان خلقت اینگونه آغاز می شود که فرشته ای به دستور خداوند از نقاط مختلف زمین خاک را برمی دارد (زیرا بدن انسان باید این قابلیّت را داشته باد که در نقاط مختلف زمین زندگی کند.) بعد از این که شاکله انسان از خاک به وجود آمد به مدّت چهل روز در معرض باران(آب) و هوا و خورشید(آتش) قرار داشت تا اینکه "نفخت فیه من روحی" اتّفاق افتاد و به بعد مادّی انسان، بعد معنوی نیز اضافه شد. دیگر موجودات تک بعدی هستند مثل جنّ ها و ملائک که دارای بعد مادّی نیستند.
تا اینجا فهمیدیم که انسان علاوه بر بعد مادّی داری بعد معنوی نیز می باشد پی درمان انسان نیز صرفا به بعد مادّی او برنمی گردد پس اشتباه است که درمان او را محدود به قرص ها و داروها کنیم. این اشتباهی اسست که پزشکی جدید و حتّی برخی پزشکان و نوآموزان طبّ سنّتی به آن گرفتار شده اند. باید به این نکته دقّت کرد که بعد معنوی انسان بر بعد روحی او مسلّط است و در تک تک چهار رکن مادّی انسان حضور دارد. اگرچه دو بعد معنوی و مادّی انسان بریکدیگر تأثیر متقابل دارند، ولی باید بپذیریم که تأثیر روح بر جسم به مراتب بیشتر است.
*این نکته نیز قابل تأمّل است که در طب سنتی به مجموع اشیاء هم سنخ عنصر گفته می شود و 109 عنصری که شیمی جدید از آن یاد می کند از دل همین چهار عنصر خارج شده است.
اگر در حوزه طبّ سنّتی مطالعه داشته باشید حتما نام مزاج های دم، صفرا، سودا و بلغم برایتان آشناست. برای ساده تر شدن توضیح در این بخش بر دو عامل سردی و گرمی تمرکز می کنیم و خشکی و تری را جزء فرعی آن دو به حساب می آوریم. حال به توضیح چهار عنصر اصلی می پردازیم.
پنج ویژگی مؤثری که در توضیح هرعنصر باید در در نظر گرفت عبارتند از؛
- موقعیت
- ویژگی
- نفوذ
- کارآیی
- انعطاف پذیری
از منظر طبّ سنّتی زوج گرمی و سردی از ابتدای خلقت وجود داشته است و از گرمی ها عالم بالا و از سردی ها عالم سفلی به وجود آمده است.
*عناصر زیر به ترتیب موقعیّت قرارگرفتن آنها (سبکی و سنگینی) از بالا به پایین مرتّب شده اند.
آتش
موقیتش از دیگر عناصر بالاترست و این میل به بالانشینی باعث می شود که درهمه چیز نفوذکند.
حرارت نفوذی و سرعت حرکت بیشتری نسبت به سایر عناصر دارد. آتش می تواند انعطاف به وجود بیاورد. اگر هوا و آب را گرم تر کنیم سیّالیّتش بیشتر می شود و آتش، رطوبت را از آب می گیرد و آب را به سمت بالا می کشاند.(پس بخار می شود)
هوا
هوا در طب سنتی تقریبا معادل باد در متون اسلامی است امّا به نظر می رسد که باد عام تر و کامل تر است.
هوا در همه جا هست و بیشترین حجم را در نظام هستی اشتغال می کند. هوا عریان است و نمی تواند چیزی را در دلش نگه دارد. (خاک پنهان کننده و یکجایی اما هوا همه جایی و عریان) ظاهرش آرام است امّا استعدادی طوفان زا دارد. هوا با کمک حرارت در آب نفوذ می کند اما به راحتی وارد خاک نمی شود به همین دلیل انسان دموی با سودایی زیاد کنار نمی آیند و از هم رد می شوند و نمی توانند باهم زندگی کنند.
آب
رساندن حرارت و رطوبت به تمام نقاط هستی از مزایای آب است. آب مانند هوا حجم زیادی را در نظام هستی اشغال کرده است. (سه چهارم از بدن را آب تشکیل می دهد.)
آب زیر مجموعه هواست ولی حرکتش رو به عقب است و گذشته نگر(منفی) است و روبه جلو حرکت نمی کند(آب سربالایی نمی رود). هرچه آب را بیشتر گرم کنید بیشتر به سمت بالا حرکت می کند امّا این حرارات باید مداوم باشد اگر حرارت قطع شد، آب سقوط می کند. (شبنم مثال بارز آن است) آب نفوذی آرامی در خاک دارد. آب استعداد واکنش سریع را دارد امّا اگر محکم جلو او بایستید، شکست می خورد. مثلا در موج حمله شدید است اما چون صخره محکم جلو او ایستاده با همان سرعت بازمیگردد.
خاک
ایستایی، ماندگاری و استحکام و دیگر عناصر به نحوی متکی به خاک است امّا خاک عنصری انعطاف ناپذیر است. به کمک آب و آتش میتوان انعطاف در خاک به وجود آورد. گرما و رطوبت ناگهانی، به خاک شکنندگی می دهد. نباید خاک را یکباره جابجا کرد و باید آرام آرام این کار را انجام داد.
خاک خودگراست اگر چیزی را از او جدا کنید دوباره به آن برمی گردد. خاک امانت دار است. ممکن است چیزی را که گرفته پس ندهد اما نگه می دارد و چیزی از دست نمی دهد.
این چهار عنصر بستر نظام خلقت اند. حال که فهمیدیم آتش سبک تر از خاک است به استدلال شیطان نگاه می کنیم. شیطان می گوید که من از آتشم پس بالاترم و نباید به خاک که از من پست تر است سجده کنم. از منظر علمی نگاه کنیم، استدلال شیطان درست بود چون در نظام خلقت آتش، گرم و خشک است و بالاتر از خاک که سرد و خشک است قرار دارد امّا اشتباه شیطان این بود که نتوانست غرور خود را بشکند و فرمان آفریننده این عناصر و مخلوقات را بپذیرد و اجرا کند.
طب اسلامی می گوید تمام خلقت می فهمند و شعور دارند اما طبیعی دان ها می گوند که آنها اجسامی بی روح اند و فهمی ندارند. در قرآن می خوانیم که خدا به آتش امر کرد و آتش بر حضرت ابراهیم (علیه السّلام) سرد شد.پس آتش فهم معنوی دارد. خاک نیز زبان فهم معنوی دارد. خاک کربلا چون در جوار یک جسم مقدس بوده است بیماری زدا شده برعکس دیگر خاک ها. برخی خاک ها مثل فیروزه و عقیق جذب معنویت می کنند و فهم بیشتری دارند. دیگر عناصر نیز همینگونه اند.
* مطالب برگرفته از سخنرانی های حکیم حسین خیراندیش می باشد.
ادامه دارد...
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.