تربیت کودک
آدم آهنیهای کوچولو
{نقدی بر پرورش ذهن صنعتی کودکان}
ارتباطات انسان یک سلسه به هم پیوسته است که خراب کردن هر بخشی از آن بر دیگری تأثیر منفی خواهد گذاشت. به طور کلّی برای ارتباط انسان چهار حق درنظر گرفته شده است:
1- رابطه با خدا (عبادت)
2- رابطه با خود (اخلاق)
3- رابطه با دیگران (عدالت)
4- رابطه با طبیعت
امروزه با مخدوش شدن رابطه انسان و خدا و رابطه انسان با خود، در سطح شهر و اماکن عمومی می توانیم انواع بدخلقی ها و بی عدالتی را شاهد باشیم. یکی از دغدغه های رهبری در حوزه سبک زندگی نیز همین بدخلقی ها بود امّا در این بخش بیشتر به تأثیر نحوه تربیت غالب و اشتباه خانواده ها بر روابط کودک با خدا ، خود، دیگران و طبیعت می پردازیم.
با پیشرفت روزانه تکنولوژی و حرکت جامعه اسلامی به سمت صنعتی شدن، این تصوّر غلط در اذهان عمومی شکل گرفته که باید خود را با هر نوع تغییری هماهنگ کنند امّا در نگاه اسلامی هر تغییری در جهت رسیدن به کمال نیست. مثلا شما در تهران زندگی می کنید و هدفتان رسیدن به مشهد است. اگر بپذیریم هر تغییری در راه رسیدن به هدف است پس اگر شما از جادّه کرج حرکت کنید هم باید به مشهد برسید امّا اینگونه نیست. نگاهی که امروزه می تواند بسیار به ما کمک کند و کارساز باشد، گزینش تکنولوژی است نه حذف کامل یا قبول کامل آن.
حال باید بپرسیم که این مباحث چه ربطی به تربیت کودک دارد؟ با بررسی های اجمالی می توان به این نکته رسید که کودکان امروزی از جهت اشراف بر ابزارهای تکنولوژیک، بسیار پیشرفت کرده اند یعنی ذهن صنعتی کودکان بسیار پیچیده تر از نسل گذشته شده است امّا از نظر خودشناسی جاهل تر و غافل تر هستند...
این جمله را بارها در نقد تمدّن غرب شنیده ایم که این عصر، عصر جهان آگاهی و خود فراموشی است. انسان غربی به جزئیات جهان مادّی احاطه علمی و عملی پیدا کرده امّا از نظر خودشناسی بسیار عقب تر از تمدّن اسلامی است و این بسیار خطرناک است و می تواند آینده بشریّت را به خطر بیندازد ...وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ... (195/بقره)
در قرآن کریم بارها و بارها تأکید شده که: ای انسان تفکّر کن. آیا وقت آن نرسیده که فکر کنیم که به کجا قرار است برسیم؟ آیا ما نیز مانند جوامع غربی باید به دنبال سلطه بر جهان مادّی باشیم؟ اگر جواب مثبت است پس باید امامان را آمریکا بدانیم و پشت سر او حرکت کنیم!!! همان خدایی که ما را آفریده می فرماید:
<<وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ>> (الذّاریّات/56)
یعنی اسیر زرق و برق دنیا نشوید. من شما را برای خودم آفریدم امّا چرا اینقدر انسان ناسپاسی می کند. ظاهر دنیا را دوست دارد و از آن استفاده می کند امّا از خالق آن غافل است و یک کلمه از خداوند تشکّر نمی کند. چرا انسان از هدف اصلی اش که برای آن خلق شده غافل می شود؟ فأینَ تَذهَبون؟!
والدین نیز باید به همین نکته توجّه کنند و با سهل نگاری با این معضل برخورد نکنند. چرا یک کودک باید زبان انگلیسی را بیاموزد، کلاس های کامپیوتر را شرکت کند امّا از آموختن قرآن و اوّلیّات دینش محروم باشد؟! درست است که در تربیت کودکان نهادهای مختلف دخیلند امّا خانواده مهمترین نقش را در میان این نهادها دارد. (البتّه فرض بر این است که خانواده با تفکّر اسلامی اداره می شود که از مهمترین شاخصه هایش این است که مادر مدیر خانه باشد و پدر به کارهای خارج خانه برسد. در بخش های قبلی درمورد بحران مهدکودک ها بحث کرده ایم.)
فرض را بر این می گذاریم که کودک در آن دوران به تمامی تکنولوژی های دردسترسش مسلط شود و زبان انگلیسی را در سطح عالی بیاموزد ولی از معارف های الهی و دینی محروم باشد. روشن ترین آینده ای که می توانید برای این کودک تصوّر کنید چیست؟ هرچیزی که تصوّر کنید در قالب دنیا برای او مفید است امّا در نگاه اسلامی آیا ما جهان را محدود به همین دنیا می دانیم؟
اگر کسی اخلاق را نفی کند، طبعا در عبادت و عبودیّتش (رابطه اش با خدا) نیز دچار مشکل خواهد شد واین امری بدیهی است. امّا در مورد عدالت (رابطه فرد با دیگران) چه مشکلی پیش می آید؟! فردی که ذهن صنعتی اش رشد کرد و از رشد عقل حِکمی بهره چندانی نبرده نمی تواند رابطه ای خوب و در چهارچوب اخلاق و حتّی شاید در چهارچوب عرف با دیگران داشته باشد. از مثال های نسبتًا ملموس می توان به برخی اساتید رایانه اشاره کرد.
کسی که حقوق دیگران را بخاطر منافعش رعایت می کند قطعا اگر جایی منافعش اقتضا کند از آن حق چشم پوشی می کند. در مورد طبیعت نیز همین بحث مطرح است و آلودگی ها زیستی و دیگر خرابی هایی که بشر در طبیعت اطرافش به وجود آورده است ناشی از در نظر گرفتن منافعش است که باعث شده حق طبیعت را زیر پا بگذارد. البتّه چنین فردی مانند کسی است که روی درختی نشسته و درحال بریدن شاخه ایست که روی آن نشسته!!! البتّه این موضوع به تحقیقات بیشتری نیاز دارد.
من معتقدم که آموخته های صنعتی بدون آموخته های حِکمی، روح انسان را به سمت صنعتی شدن پیش می برد و انسان آرمانی این تفکّر یک آدم آهنی فوق پیشرفته خواهد بود. دلیل این مدعا سخنان گهربار مولا امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است که در قسمت های مختلف نهج البلاغة به این نکته اشاره شده است که: با انسان های دنیا طلب، فرومایگان و... همنشینی و دوستی نکنید! حال ما باید ببینیم که با چه چیزها و چه کسانی همنشین هستیم تا خودمان را بهتر بشناسیم...
ک2
تو اوّل بگو با کیان زیستی / من آنگه بگوییم که تو کیستی
این حدیث را شاید بارها خوانده باشیم امّا از این جهت به آن دقّت نکرده باشیم:
کسی که با کتاب آرامش یابد، هیچ آرامشی را از دست نداده است.
امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام)
همنشین تو از تو به باید / تا تو را عقل و دین بیفزاید
بهترین کتاب ها قرآن است. اگر کودک از همان سنین با قرآن انس گرفت، در مراحل دیگر رشدش با این کتاب الهی احساس بیگانگی نخواهد کرد و در سنین نوجوانی و جوانی این امتیاز و فرصت را دارد که بیشتر به مفاهیم آن توجّه کند و مسیر اصلی خود را پیدا کند وإنشاءالله به سعادت برسد. نگذاریم کودکانمان به آدم آهنی های کوچولو تبدیل شوند.
امروزه تعداد کسانی که از نظر سنّی رشد کرده اند امّا عقل حِکمی آنها رشد نکرده است در حال افزایش است... آیا تا به حال به این معضل توجّه کرده ایم؟