آنچه آینده ایران را تهدید می کند
شرایط امروز منطقهای و جهانی بسیار پیچیده شده است و شاید اولین اشتباه هر کشور، آخرین اشتباه او باشد. در این مطلب آنچه را که تاکنون با رصد معادلات منطقهای و جهانی دریافتهام به رشته تحریر میآورم.
اگرچه در زمان ریاست جمهوری بوش، آمریکا سعی داشت که ایران را محاصره کامل نظامی قرار دهد و در پایان با حمله نظامی کار ایران را کسره کند اما این سیاست با هزینههای بالای جنگ و ناآشنایی آمریکا و اروپا به وضعیت منطقه شکست خورد اما امروز شرایط بسیار پیچیدهتر از گذشته است. امروز امینت ایران در سه محور اصلی مورد تهدید قرارگرفته است که به آنها خواهیم پرداخت.
محور اول: جنگ نیابتی
در خارج از مرزهای ایران آتش جنگ زبانه میکشد و اگرچه این جنگها را فرقهای میخوانند اما دست پنهان آمریکاست که تنور جنگ گرم میکند. آنچه آمریکا نتوانست مستقیماً به آن دست پیدا کند حال با به راه انداختن جنگهای نیابتی در حال رخ دادن است. مزیت جنگ نیابتی این است که نیازی نیست از نیروی انسانی کشور خود هزینه کنید مثلاً هر سرباز آمریکایی که در عراق و افغانستان کشته میشد، بار روانی سنگینی بر دولت این کشور داشت اما وقتی جنگ نیابتی رخ دهد، نیروی انسانی بومی آن کشور را به کار میگیرید.
مزیت دیگر این کار، آشنایی نیروی انسانی با شرایط منطقه است. بهعنوانمثال سرباز آمریکایی اگرچه تجهیزات پیشرفته نظامی دارد اما هیچوقت با شناختی که ساکنین آن منطقه به محیط پیرامون خود دارند، برابری نمیکند. یک سوری اگر عضو داعش باشد، با قبایل آن کشور نیز میتواند ارتباط برقرار کند و آنها را علیه دولت بشوراند. کشتن یک سوری توسط دولت سوریه سختتر از کشتن یک اروپایی است زیرا ممکن است قبیلهای را تحریک به جنگیدن علیه دولت کند.
مزیت دیگر این کار این است که اگر جنگ داخلی در کشورهای عراق و سوریه به شکست و سقوط دولت بینجامد، رابطه ایران با دولت بعدی بسیار مشکل و خصمانه خواهد بود و اینکه همسایگان ایران، دشمن خونین او باشند هزینهای بهمراتب بالاتر از این دارد که آمریکا آن کشورها را گرفته باشد زیرا چنین همسایگانی پایستگی بیشتری دارند اما بقای آمریکا در این کشورها و سلطه بر آنها موقتی است و روزی مجبور خواهند شد که دولت را بومیان آن سرزمین بسپارند.
امروز داعش در عراق، سوریه، افغانستان و پاکستان حضور دارند و اگر درگیریها به مرزهای ایران برسد محورهای مقابله با آنها بسیار گسترده خواهد بود که این گستردگی مانعی بر سر راه دفاع و مقابله ایجاد خواهد کرد.
محور دوم: تفرقه و جنگ قبیلهای در استانهای مرزی
با توجه به تجربه تاریخی ایران در دفاع مقدس، استانهای مرزی ایران مستعد عملیات روانی دشمن هستند. در طول سالیان بعد از انقلاب تلاش برای جدا کردن کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان از ایران وجود داشته است و امروز نیز رگههایی از تجزیهطلبی در این مناطق دیده میشود. به نظر میرسد دشمن علاوه بر نزدیک کردن جنگها به مرزهای ایران به دنبال اقوام و افرادی است که دروازههای ایران را به روی آنها باز کنند. دشمن میتواند برای جذب این گروهها از تعصبات مذهبی و قومی - نژادی استفاده کند. با مشغول شدن قوای نظامی کشور به آشوبهای داخلی دشمن فرصت خوبی برای حرکت به سمت مرزها پیدا میکند. حتی گروههایی از ایران نیز میتوانند به آنها ملحق شوند و روح تازهای به حملات تروریستی آنها بدمند و سرعت پیشروی آنها را افزایش دهند.
محور سوم: دوگانگی حاکمیت و نارضایتی نخبگان و مردم
مذاکرات هستهای میتواند گزینه خوبی برای محقق کردن این محور باشد اما تنها این گزینه مطرح نیست و میتوان از اهرم اقتصاد نیز بهره برد. دوگانگی حاکمیت یعنی دولت رو در روی رهبری و نظام بایستد و این اختلافنظرها و رفتارها در عمل باعث نارضایتی مردم و نخبگان خواهد شد. همانگونه که در حاکمیت شکاف ایجاد شد در بین مردم و نخبگان نیز این شکاف به وجود میآید و احتمال به وجود آمدن آشوبهای خیابانی با بهانههای مختلف وجود دارد. لزومی ندارد این آشوبها در زمان انتخابات رخ دهد بلکه میتواند بعدازآن نیز اتفاق بیفتد کما اینکه در سال 78، حوادث تلخ کوی دانشگاه اتفاق افتاد. طبیعتاً دوگانگی حاکمیت و جدا شدن بخشی از مردم و نخبگان از بدنه نظام، حاکمیت را تضعیف خواهد کرد و محیط برای حمله دشمن خارجی فراهم خواهد شد.
بهعنوان تجربه تاریخی میتوان به دوران ریاست جمهوری بنیصدر اشاره کرد. در این دوران، جامعه دچار شکاف در حاکمیت شده بود که ضربه سنگینی به محور مقاومت در دفاع مقدس وارد نمود. اگر چنین شکافی امروز اتفاق بیفتد، بهمراتب جبرانش سختتر و خیانتی بزرگتر از گذشته خواهد بود. احیای جریان برانداز و رادیکال دوم خرداد و جریان فتنه سبز در دوران ریاست جمهوری دکتر روحانی میتواند زمینههای این شکاف را ایجاد کند.
*در چنین شرایطی تنها حفظ وحدت و اطاعت از فرمان رهبری میتواند راهگشای مشکلات باشد.
پ.ن:
توصیه میکنم مطالعات تاریخی خود را افزایش دهید. مخصوصاً تاریخ معاصر و تاریخ بعد از انقلاب را مطالعه کنید.
ممنون از شما
مطلب خوبی بود
در مورد خط آخر مطلبتون باید بگم به نظرم بزرگترین مشکلی که من دارم اینه که نمیدونم چه کتابی رو بخونم و این که هدف و انگیزه ای و چیزای توی این مایه ^_^ رو ندارم
ولی مثلا سایت شهید مطهری مسابقه کتابخوانی میزاره و هر هفته باید حدود 50-70 صفحه از کتاب (الان کتاب حماسه حسینی مسابقش در حال اجرا هستش) رو امتحان بدی و در آخر هم...
ولی من سایتی مثل این با برنامه ریزی ندیدم که برم سمتش
شما اگه سایتی با این مشخصات سراغ دارید معرفی کنید لطفا
چون همین طوری خودت بخوای بخونی و هر هفته یه مقدارش رو بخونی یه همت بزرگی میخواد، ولی اگه یه سایت هایی مثل سایت فوق باشه کار آسون تره
اگه شما روش دیگه ای برا آدمای (تنبلی!) مثل ما برای مثالعه میدونید بگید.
در ضمن مسئله دیگه اینه که چه کتبی بخونیم.....چیزی که به ذهن میرسه اینه که بریم اون کتاب هایی که رهبر معرفی کرده رو بخونیم ولی چیزی که هستش اینه که این کتاب ها برا چه افرادی با چه سطح مطالعاتی و... هستش و آیا بدرد من میخوره یا نه و...
منتظر پاسخ و راهنمایی داشمون هستم. :-)