کودک، مهدکودک، خانه سالمندان
شاید اوّلین پرسشی که با خواندن این عنوان در ذهن شما ایجاد شده باشد، اینست که رابطه کودک و مهدکودک با خانه سالمندان چیست؟ این متن را اگر تا آخر بخوانید، إن شاءالله به جواب سؤال خود خواهید رسید...
کودک، مهدکودک، خانه سالمندان
شاید اوّلین پرسشی که با خواندن این عنوان در ذهن شما ایجاد شده باشد، اینست که رابطه کودک و مهدکودک با خانه سالمندان چیست؟ این متن را اگر تا آخر بخوانید، إن شاءالله به جواب سؤال خود خواهید رسید...
نرمش قهرمانانه یا قیام عاشورایی؟
یکی از شبهات قدیمی این است که چرا امام حسن(علیه السّلام) صلح کردند ولی امام حسین(علیه السّلام) قیام؟ به این سؤال پاسخ های متفاوتی داده شده امّا دراین نوشته می خواهم از منظری متفاوت به موضوع نگاه کنم که تا حالا توی کتاب های تاریخی که خوندم با این نگاه به سؤال جواب ندادند.
با بررسی تاریخ به این موضوع خواهید رسید که جنگ های زمان پیامبر(ص) جنگ بلاد اسلام و بلاد کفر بوده، امّا زمان خلافت امیرالمؤمنین(علیه السّلام) جنگ ها بین خود مسلمانان بوده است. گذشته از اینکه چه عواملی در به وجود آمدن این شکاف بین مسلمین مؤثّر بوده، باید به این نکته توجّه کرد که ناآگاهی مردم و بی بصیرتی خواصّ جامعه این جنگ ها را به وجود آورده است. صلح امام حسن(علیه السّلام) یا قیام امام حسین(علیه السّلام) هردو تحمیل جامعه بر آن دو امام بزرگوار بوده است و ائمه نیز چون باید جامعه را هدایت می کردند متناسب با شرایط روز بهترین راه را انتخاب می کردند. اگر جامعه را در شرایط مطلوب در نظر بگیریم از همان ابتدا نباید اختلافی برای تعیین خلیفه بین مسلمانان پیش می آمد زیرا پیامبر اکرم(ص) مسیر را مشخّص کرده بود و این شورای سقیفه بود که جامعه اسلامی را از مسیر اصلی خود منحرف کرد. اگر مردم در مسیری که پیامبر(ص) برای آنها ترسیم کرده بود گام برمی داشتند نه صلحی پیش می آمد نه قیامی!
جواب های دیگری که به این شبهه داده شده اینست که نباید فقط به جهه حق نگاه نکنیم و از جبهه باطل غافل شویم. در تحلیل مسائل و تصمیم گیری باید به موقعیّت و جایگاه دشمن نیز باید توجّه کرد و راهبردی مناسب برای مقابله با آن اتّخاذ کرد. زمان امام حسن(علیه السّلام) ،دشمنی مانند معاویه در رأس جبهه باطل قرار داشت و به گونه ای عمل می کرد که ظواهر اسلامی حفظ شود که این کار تشخیص را برای عوام جامعه مشکل کرده بود تا جایی که اگر امام حسن(علیه السّلام) قیام می کرد و شهید می شد، دستگاه حکومتی معاویه به راحتی می توانست آن را توجیه کند و با زور و زر و تزویر شعله قیام را در نطفه خفه کند. دراین صورت راه قیام به جزء خودکشی و تضیف نیروی شیعه ثمری نداشت به همین دلیل امام حسن(علیه السّلام) یهترین راه را انتخاب کرد و با یک نرمش قهرمانانه کاری کرد که نیروی شیعیان حفظ و تثبیت شود و با توجّه به مفاد قرارداد زمینه برای قیام حسینی آماده شود. صلح امام حسن(علیه السّلام) زمینه ساز قیام امام حسین(علیه السّلام) بود اگرچه هردوی این ها را جامعه بر ائمه تحمیل کرده بود. این مشکل حتّی زمان امام حسین(علیه السّلام) نیز وجود داشت و ایشان نیز همانند برادرشان از جنگیدن با حکومت معاویه خودداری کردند اگرچه هردو امام به صلح پای بند بودند امّا از حقّ خود چشم پوشی نکردند و در شرایط مختلف با سلاح زبان به دفاع از حق خود می پرداختند. بعد از شهادت امام حسن(علیه السّلام)، اباعبدالله (علیه السّلام) در پاسخ به نامه های کوفیان که دعوت به قیام می کردند اینگونه پاسخ می دهند که: "... تا زمان مرگ معاویه صبر پیشه کنید." چون یزید از هوش و زیرکی(نکراء) معاویه بهره ای نداشت و ظواهر اسلامی را نیز رعایت نمی کرد، زمینه را برای قیام عاشورایی آماده می کرد.
امروز نیز باید با بصیرت عمل کنیم، گوش به فرمان رهبر معظّم انقلاب باشیم و در راه زمینه سازی حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) تلاش کنیم...
إن شاءالله
جزء کسانی نباشیم که
نرمش قهرمانانه یا قیام عاشورایی
را به رهبرشان
تحمیل کردند.
حسن ختام این نوشته:
صحبت های مقام معظّم رهبری امام خامنه ای (مدظلّه العالی)
{عبرت های عاشورایی}
باید مواظب باشیم که عوام نباشیم و هر کاری که می کنیم از روی بصیرت باشد آن کسی که از روی بصیرت کار نمی کند، عوام است.
در هر جامعه ای، در هر شهری و در هر کشوری، با یک برش، مردم به دو قسم،
تقسیم می شوند؛ یک قسم کسانی که از روی فکر، فهمیدگی، تصمیم گیری می
کنند، یک راهی را می شناسند و دنبال آن حرکت می کنند (البته خوب و بدش را
کاری نداریم) حالا اسم اینها را خواص بگذاریم.
...خواص یعنی کسانی که وقتی یک عملی را انجام می دهند، موضعگیری می کنند، از روی فکر و تحلیل است می فهمند، تصمیم می گیرند و عمل می کنند نقطه مقابلش هم عوام است عوام یعنی کسانی که وقتی جوّ به یک سمتی می رود، اینها هم می روند، تحلیل ندارند یک وقتی مردم می گویند زنده باد، این هم نگاه می کند و می گوید زنده باد یک وقت مردم می گویند مرده باد، نگاه می کند، می گوید:مرده باد! ... یک وقت فرض کنید حضرت مسلم وارد کوفه می شوند، می گویند: پسرعموی امام حسین (علیه السّلام) آمد، برویم آنها می خواهند قیام کنند و چه و چه؛ سپس به طرف مسلم می روند و 18 هزار نفر با مسلم بیعت می کنند.
اگر خواص در هنگام خودش کاری را که تشخیص دادند، عمل کردند، تاریخ نجات پیدا می کند و حسین بن علی ها دیگر به کربلاها کشانده نمی شوند. اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند و با هم اختلاف کردند،... معلوم است که کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد.
منبع:
سخنرانی رهبری در نماز جمعه تهران، 18 اردیبهشت 77
سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان، 20 خرداد 75
خانواده انسان ساز
خانواده به عنوان نهادی که از ابتدای زندگی اغلب انسان ها در آن رشد می کنند و شاکله اصلی خود را مانند زبان و فرهنگ و... خود را از اعضای خانواده می آموزند جزء مهمترین نهادهای اجتماعی محسوب می شود. اگرچه امروزه تأثیر رسانه ها (اینترنت، شبکه های اجتماعی، ماهواره ها، مطبوعات و...) و نظام آموزش رسمی کمتر از خانواده نیست ولی در جوامع سنّتی مانند ایران هنوز نقش خانواده بسیار پررنگ است و به نظر می رسد که در آینده ای نه چندان دور اندیشمندان غربی نیز به این نتیجه خواهند رسید که هیچ چیز جای خانواده را برای انسان نخواهد گرفت حتّی اگر به وسیله تکنولوژی های پیشرفته بتوان انسان ها را شبیه سازی کرد باید خانواده ای برای او ساخت تا دچار بحران هویت نشود، زیرا این بحران می تواند اثرات سوء اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... داشته باشد که اکنون مجال این بحث نیست.
در نظام اسلامی فرد تا پایان عمر در خانواده زندگی می کند. انسان از تولّد تا ازدواج در خانواده نسبی زندگی می کند و بعد از ازدواج نیز، خود فرد تشکیل خانواده سببی می دهد. پدیده جوانان بی خانواده از معضلات اجتماعی جامعه ماست. جوانی که احساس استقلال از والدین دارد و سعی می کند به صورت جداگانه ای زندگی کند و روی پای خود بایستد امّا میلی به ازدواج ندارد یک جوان بی خانواده محسوب می شود. در اینگونه موارد خانواده نسبی دیگر نمی تواند جوان را در خود نگه دارد و بعد از استقلال جوان نقش پشتیبان را برای او ایفا می کند. اگر تعداد جوانان بی خانواده زیاد شود در آینده ای نه چندان دور، جامعه و حکومت با بحران های فراوانی مواجه خواهند شد. طبق این اصل عقلی که پیشگیری بهتر از درمان است باید برای پیشگیری از به وجود آمدن این مشکل به تسهیل امر ازدواج پرداخت.
اگر خانواده را به مثابه بدن انسان فرض کنیم، قلب خانواده، مادر است، که با توزیع خون (عاطفه و احساسات) در بدن (خانواده) سبب ارتباط اعضای آن می شود. مادر به وسیله همین احساسات به مدیریت درون خانه می پردازد و غالبا اعضای خانواده برای او احترام ویژه ای قائل هستند و به درخواست هایش توجّه می کنند. در حوزه علوم سیاسی این نوع حکومت از بهترین انواع حکومت به شمار می رود و از نگاه اندیشمندان غرب به چنین رهبری، کاریزما گفته می شود که افراد بر اساس علاقه ای که به او دارند، فرامین او را اجرا می کنند.
به بحث اصلی خود برگردیم؛ گفتیم که اگر خانواده را به مثابه بدن انسان فرض کنیم مادر قلب آن است. پدر نقش مغز را ایفا می کند. از او به عنوان مدیر خانواده در بیرون و تصمیم گیرنده نهایی نام برده می شود. جهت گیری های خانواده اغلب با طرز تفکّر پدر خانواده همخوانی دارد. مادر می تواند پل ارتباطی پدر و فرزندان باشد. شاید بتوان برای فرزندان خانواده نقش اندام های اجرایی بدن مثل: دست و... را درنظر گرفت. تجربه نشان داده است که اگر خواسته پدر از طریق مادر به فرزندان منتقل شود مؤثّرتر واقع می شود زیرا فرزندان رابطه نزدیک تری با مادر دارند و پدر اغلب اوقات مشغول کار و کسب درآمد برای خانواده است و مدیریت درون خانه به عهده مادر است.
درصورت فوت شدن یکی از ارکان های خانواده (پدر یا مادر) پدر یا مادر باید علاوه بر نقش خود نقش مادری یا پدری را نیز ایفا کنند یا جایگزینی برای آن پیدا کنند تا به گونه ای تعادل در خانواده ایجاد شود. نباید گذاشت که قلب خانواده از کار بیفتد یا خانواده دچار مرگ مغزی شود.
خانواده؛ خوب، بد، زشت
{جایگاه خانواده در نظام اسلامی}
خانواده را می توان جزء مهمترین ارکان جامعه به شمار آورد. نگاه غالب در غرب، خانواده را صرفا یک زندگی گروهی برای برآورده ساختن نیازهای مادّی و تأمین سریع تر امکانات برای رفاه بیشتر به شمار آورد و همانطور که از نگاه اندیشمندان بزرگ حوزه علوم انسانی پیداست، هیچ کدام اصالتی برای خانواده قائل نیستند و اصالت را به فرد یا به جامعه می دهند و در جدیدترین نظریه هایشان چیزی بین اصالت فرد و جامعه را پذیرفته اند. در نگاه اسلام، خانواده جایگاهی بسیار والا دارد به گونه ای که می توان گفت خانواده جدای از جامعه و فرد اصالت دارد. خانواده یک فرد بزرگ و یک جامعه کوچک است.
در نظام سنّتی، شهرها کوچک تر و ارتباطات بین افراد صمیمی تر بود و اغلب خانواده ها پرجمعیّت بودند امّا در نظام صنعتی، هرچه شهرها پرجمعیّت تر می شوند روابط صمیمی افراد کم رنگ تر و کم رنگ تر می شود به گونه ای که در شهر بزرگی مثل تهران اگرچه چنین شعاری سرداده نمی شود امّا شاهد عملی شدن آن هستیم: "هر نفر، یک خانه!" یعنی فرد به تنهایی در یک خانه سکونت دارد و برخی هم که سرمایه خریدن خانه ندارند یا باید زیر بار اقساط وام له شوند یا یک هم خانه دیگر را تحمّل کنند و کسانی که به همسر به عنوان هم خانه نگاه می کنند بیچاره ترین افرادند. وای به حال جامعه ای که در آن، فرد نتوانند وجود فرد دیگری را کنار خود تحمّل کنند...
ماشینیسم و ارتباطات انسانی