جایگاه خانواده در نظام اسلامی 3
کودک، مهدکودک، خانه سالمندان
شاید اوّلین پرسشی که با خواندن این عنوان در ذهن شما ایجاد شده باشد، اینست که رابطه کودک و مهدکودک با خانه سالمندان چیست؟ این متن را اگر تا آخر بخوانید، إن شاءالله به جواب سؤال خود خواهید رسید...
در قسمت های قبل گفتیم که انسان در طول زندگیش، بدون خانواده نباید زندگی کند و می توان گفت در اسلام علاوه بر فرد و جامعه، به خانواده نیز اصالت داده شده و این خانواده است که بخش مهمّی از هویّت انسان را می سازد.
حال به این موضوع می پردازیم که آیا در نظام اسلامی، کودک را می توان به مهد کودک سپرد؟ اگر پاسخ مثبت است چه سنّی مناسب است که کودک وارد مهد شود و تا چند سالگی می توان تربیت کودک را به مهد سپرد؟
اگر اسلام را یک نظام به هم پیوسته و جامع بدانید، مطابق تفکّر اسلامی مادر، مدیر خانه است و بیشتر وقت خود را صرف کارهای خانه می کند. پس از این نظر مشکلی برای مادر وجود ندارد که کودک در خانه و زیر نظر خود تربیت کند. اکنون به فواید پرورش کودک در خانه و آسیب های پرورش کودک در مهدکودک می پردازیم.
نظارت بیشتر، تربیت بهتر
کودک در ابتدای سنین رشد، نمی تواند خوب و بد خود را تشخیص دهد و نیاز به یک مربّی و راهنما دارد. کلیّت این قاعده عقلی مورد قبول همه اندیشمندان و روانشناسان حوزه خانواده است امّا در روش اجرای آن اختلاف وجود دارد. در نگاه اسلامی هیچکس مانند مادرِ کودک نمی تواند او را پرورش دهد چون به ویژگی های اخلاقی و رفتار او اشراف بیشتری دارد. از مشکلاتی که والدین با کودک دارند اینست که در مهدکودک چیزهایی به کودک آموخته می شود که با فرهنگ اسلامی و فرهنگ آن خانواده سازگاری ندارد. مهدکودک محیطی است که کودکانی از خانواده های متفاوت و با اخلاق گوناگون حضور دارند. آیا نباید نگران باشیم که رفتارهای ناپسند تعدادی از کودکان بر کودک ما تأثیر منفی بگذارد؟ به این مثال توجّه کنید:
کودک را اگر در یک محیط آلوده به بیماری قرار دهیم، چون بدن ضعیفی دارد و سیستم دفاعی بدنش کامل رشد نکرده است ممکن است آن بیماری به سرعت روی کودک اثربگذارد و حتّی ممکن است، منجر به مرگ کودک شود امّا یک انسان 30، 40 ساله اگر در محیط آلوده به بیماری قرار بگیرد پیشگیری های لازم را به عمل خواهد آورد و اگرهم بیمار شد به دنبال راهی برای درمان خواهد بود. مرحله پیشگیری و درمان برای کودک به تنهایی غیرممکن یا بسیار مشکل خواهد بود.
مستند " بحران خاموش" یکی از مستندهای خوبی است که به این موضوع می پردازد.
تقویت پیوند عاطفی
کودک را نباید یکباره از خانواده و مخصوصا مادرش جدا کرد زیرا این کار آسیب های بسیار جدّی به روحیّه کودک وارد می کند که قابل جبران نخواهد بود. همان طور که در عرف جامعه رایج است فرزندان هر خانواده پس گذراندن دوران مهدکودک وارد نظام آموزش رسمی می شوند و حدودا 12 سال از عمر خود را (از ایتدایی تا دبیرستان) در این نظام می گذرانند. بیشترین دورانی که کودک نیاز به محبّت و عاطفه دارد همان دورانی است که در مهدکودک می گذراند. اگر پدر و مادر تنها به تأمین کردن نیازهای مادّی کودک بپردازند و صبح و شب کار کنند تا زندگی مرفّه تری بسازند، در نهایت تصویری که از آنها در ذهن کودک نقش می بندد تصویر یک دستگاه خودپرداز است که هرگاه به پول نیاز پیدا می کند به او رجوع می کند و در دیگر اوقات با والدینش رابطه چندانی ندارد. والدین باید توجّه کنند که محبّت نکردن به کودکان یا محبّت بیش از حد به آنها (برآوردن تمامی خواسته های کودک یکی از مصادیق آن است.) چنان تأثیر مخرّبی بر فرزندان خواهد گذاشت که در بزرگسالی آنها به وضوح قابل مشاهده خواهد بود. گاهی پدر و مادر احساس می کنند که با برطرف کردن نیازهای مادّی کودک می توانند آن خلأ معنوی و عاطفی را پرکنند امّا تجربه و عقل خلاف آن را نشان می دهد.
مهدکودک ها، خانه سالمندان را می سازند!
گفتیم که در محبّت کردن به کودک باید رعایت اعتدال را کرد. می توانیم یکی از دلایلی که باعث به وجود آمدن خانه سالمندان شده را مهدکودک ها بدانیم زیرا زمانی که کودک را از مادر جدا می کنیم و به مهدکودک می فرستیم، پیوند عاطفی کودک و مادر کم رنگ می شود و مربّی مهد تلاش می کند که نقش مادر را برای کودک ایفا کند ولی به دلیل کثرت کودکان در یک کلاس و نداشتن پیوند نَسَبی با کودک و... هرگز نخواهد توانست مانند مادرِ کودک، نقش مادری را برای کودک به خوبی ایفا کند.
کودکی که در مهد بزرگ شده و دوری از خانواده را تجربه کرده و پیوند عاطفی و وابستگی او به خانواده اش کم رنگ شده وارد نظام آموزش رسمی می شود و دوران تازه ای از زندگی او آغاز می کند. پس از اتمام دوره دبیرستان اغلب فرزندان وارد دانشگاه ها می شوند و کم کم خود را مستقل از پدر و مادر احساس می کنند. اگرچه این احساس اقتضای دوران جوانی است امّا نباید این احساس همراه با کم رنگ شدن عواطف و سرد شدن روابط فرزند با والدینش باشد. نباید از انسانی که در دوران کودکی، به میزان کافی از مهر مادری و پدری بهره نبرده و به آنها به چشم یک خودپرداز نگاه می کند، توقّع داشت که در دوران پیری پدر و مادر، به آنها رسیدگی کند چون مدّت زیادی از آنها دور بوده و رابطه صمیمی با آنها نداشته، با آنها احساس بیگانگی می کند و حال که خود بزرگ شده و روی پای خود ایستاده و کسب درآمد می کند، نیازی به والدینش احساس نمی کند و اگر خیلی مهربان باشد، آنها را به خانه سالمندان می فرستد. البتّه نمی توان یک حکم کلّی صادر کرد که هرکس در خانه سالمندان است، فرزندش در مهدکودک پرورش یافته است. همانطور که قبلا اشاره شد این، یکی از عوامل تأثیرگذار است.
خانه سالمندان و مهدکودک دو نهادی هستند که براساس تفکّر مادّی گرایانه غرب ساخته شده و جایی در نظام اسلامی ندارند. علاوه بر این بحران هایی که مهدکودک ها برای جامعه اسلامی به وجود آورده اند می توان از بحران هایی که خانه سالمندان نیز به وجود می آورد یاد کرد. به عنوان مثال اگر جامعه ایده آل را اینگونه ترسیم کردیم که تمامی کودکان در مهد و تمامی سالمندان در خانه سالمندان باشند، جامعه باقی مانده اکثرا متشکّّل از قشر نوجوان و جوان و میان سال خواهد بود. این جامعه که با محوریّت جوانان است از تجربه کافی برخوردار نیست و با پاک کردن جامعه از سالمندان و منزوی کردن آنها، خود را از نصیحت های سالمندان با تجربه محروم کرده است. پس نباید از این جامعه توقّع داشت که کم اشتباه عمل کند و به سرعت مراحل ترقّی را طی کند. خانه سالمندان مشکلات دیگری نیز پدید می آورد امّا چون محور بحث ما کودک و پدرو مادر است از پرداختن به آن ها صرف نظر می کنیم.
اگر چه در این مورد آیات و احادیث متعدّدی وجود دارد امّا در اینجا به ذکر چند حدیث اکتفا می کنیم.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):
اِنَّ مِن اِجلالی تَوقیرَ الشَّیخ مِن اُمتّی.
احترام نهادن به سال خورده امت من، احترام نهادن به من است.
مِنْ اِجْلالِ اللهِ اِجلالُ ذی الشَّیبَةِ المُسْلِم.
احترام نهادن به مسلمان سال خورده، احترام به خداوند است.
قال الصّادق (علیه السلام):
عَظِّمُو اِکبارَکمْ وَ صِلوا اَرحامَکم.
بزرگ سالان خود را احترام کنید و صله ارحام به جای آورید.
"میزان الحکمه، ح 9927"
احادیث برگرفته از سایت:
http://www.hawzah.net