بصیرت

...علوم انسانی اسلامی و

بصیرت

...علوم انسانی اسلامی و

folder98 facebook
بصیرت

جهاد هنوز ادامه دارد...
برادر؛
امروز جهادت در جبهه جنگ نرم، سلاحت قلم و دشمنت استکبار جهانیست...
باید مواظب بود و با بصیرت عمل کرد!
به قول سیّد شهیدان اهل قلم:
کارمان را برای خدا نکنیم، برای خدا کار کنیم!
تفاوتش زیاد نیست...
فقط همین قدر است که ممکن است امام حسین (علیه السّلام) در کربلا باشد و ما در حال کسب علم برای رضای خدا!

همسنگران

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشگاه امام صادق» ثبت شده است

اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم!

 

 

1

 

نخبگان یک جامعه به منزله جهت دهنده و نیروی محرّک جامعه هستند. اگر نخبگان یک جامعه به خودباختگی دچار شوند نمی توان آینده خوبی را برای آن جامعه پیش بینی کرد.

جامعه امروز ایران که با تعیین هدف خود در همان ابتدا می خواسته که زمینه را برای یک حکومت جهانی آماده کند و و امروز که یک جامعه در حال رشد و پیشرفت است (مخصوصا از کلمه "توسعه" استفاده نکردم.) سعی کرده به این هدف نزدیک تر شود اگرچه راه زیادی تا مقصد نهاییش دارد. نخبگانی که به بیماری غرب زدگی مفرط دچار هستند، خواسته یا ناخواسته مانع رسیدن حکومت جمهوری اسلامی به هدفش می شوند مثلا اساتید علوم سیاسی که در تفکّر غرب، غرق می شوند به این نتیجه می رسند که نظام ولایت فقیه کارایی ندارد و هر نظریه ای که ارائه می کنند، به یک نظریه براندازانه منجر می شود.

به این نکته باید توجّه کرد که سطح تحلیل اندیشمندان غرب به عالم مادّه محدود می شود و تا به حال ندیده ایم که تحلیل گری براساس سنّت های الهی حوادث جهان را تحلیل کند امّا در نگاه الهی، ما معتقدبم که پیروزی نهایی از آن حق است و اگر ما در جریان حق حرکت کنیم همیشه پیروزیم. (البتّه توجّه داشته باشید که پیروزی در نگاه الهی می تواند مهدی گونه باشد یا حسین گونه)

امروزه در میان تحلیل گران داخلی نیز مشاهده می کنیم که ترس عجیبی از تبل توخالی آمریکا دارند، زیرا اینگونه اشخاص به ظواهر مادّی برای تحلیل متوسّل می شوند. این نسبت همیشه صادق است که هرچه از نگاه الهی بیشتر فاصله بیگیرید دچار ترس و واهمه بیشتری خواهید شد. در جنگ ایران و عراق، صدام اعلام کرد که تا 48 ساعت آینده تهران را اشغال خواهیم کرد امّا این جنگ 8 سال به طول انجامید و صدّام موفّق نشد. برای بسیاری از تحلیل گران، این اتّفاق بسیار عجیب بود. مطابق تحلیل های مادّی ایران نباید بیشتر از 48 ساعت دوام می آورد و حتّی اگر ایران، توان مقاومت داشت، با این همه کمکی که آمریکا و دیگر کشورهای غربی به صدام کرده بودند، جنگ نباید اینقدر طول می کشید.

مشکل اساسی نخبگان و به طور کلّی مردم ما این است که در انجام کارها سستی می کنند. اگر همین نخبگان در مسیر حق به اندازه(نه شبیه) غربیان تلاش می کردند، قطعا خداوند نتیجه حاصل از این تلاش را مضاعف می کرد. من نیز جزئی از این مردم هستم و تلاش می کنم از ابتدا از خودم شروع کنم و بعد به نصیحت دیگران بپردازم. توقّع ندارم ایران، مثل کشورهای صنعتی بتواند اتومبیل های آنچنانی بسازد زیرا خودم به اندازه آنها تلاش نکرده ام که لایق چنین چیزی باشم. هرکس به اندازه تلاشش مزد می گیرد و تلاش ما به اندازه پراید است نه پرشه!

 

نخبگان باید تلاش کنند سطح مردم را به اینجا برسانند که بتوانند به راحتی این جمله حضرت امام(ره) را درک کنند که:

 

      آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۴۳
علیرضا مهدویان

 

دوگانگی تمدّنی
(حوزه یا دانشگاه؟)





مختصر و إن شاءالله مفید:

دانشگاه در جامعه کنونی ما نقش و جایگاه بسیار مهمّی دارد امّا من که دانشجوی رشته ای از رشته های علوم انسانی هستم مانند دیگر بزرگان این رشته سکولاریسم را به وضوح مشاهده می کنم.

به چند سؤال مهم دقّت کنید:

1- آیا جریان غالب دانشجویان هدف از تحصیل علم در دانشگاه را کسب مدرک و به دست آوردن شغل و در نهایت کسب ثروت می دانند؟ به عبارت دیگر آیا در جامعه اسلامی نیز هدف از تحصیل علم کسب ثروت است؟(یعنی همان نظریه بیکن!!!)

2- آیا تخصصی شدن علوم باعث نشده که کل نگری در دانشجویان از بین برود یا لااقل کم رنگ شود؟ تخصصی شدن علوم نباید نفی شود امّا تا چه حد می توان علوم را از یکدیگر تفکیک کرد؟

3- آیا اگر همین علوم در حوزه های علمیّه تدریس می شد بازهم به این شدّت شاهد غلبه تفکّر سکولار بر جامعه بودیم؟

4- اگر همه دانشمندان علوم پایه مانند ریاضی و فیزیک دارای بن مایه دینی قوی بودند آیا دانشمندی به ساختن بمب فکر می کرد؟

5-آیا ضعیف بودن دروس معارف اسلامی در دانشگاه ها باعث به وجود آمدن تقلید کورکورانه از غرب نشده و معضلاتی را به بار نیاورده است؟ (نمونه مشهود و ملموس آن سبک معماری خانه هاست که هر روز به سمت غربی  تر شدن حرکت می کند.)

6- آیا در تمدّن اسلامی دانشگاه وجود دارد یا اینکه علوم باید از دل حوزه بیرون بیاید؟

7- آیا جدا کردن دانشگاه از حوزه و  محدود کردن حوزه ها به علوم فقهی، کلامی، فلسفی و... خود نوعی سکولاریسم نیست؟

اینها سؤالات جدّی است که ما دانشجویان باید برای آنها پاسخ مناسبی پیدا کنیم!


پاورقی:
حوزه و دانشگاه تنها نمونه کوچکی از دوگانگی تمدّنی (تمدّن اسلامی - تمدّن غربی) است می توان شاهد مثال های دیگری نیز پیدا کرد.

*از میان دانشگاه ها، عکس دانشگاه تهران را انتخاب کردم که هم دانشگاه مادر است و هم جزء قدیمی ترین دانشگاه های ایران به شمار می رود.

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۲ ، ۱۶:۳۴
علیرضا مهدویان

خانواده انسان ساز


 

خانواده به عنوان نهادی که از ابتدای زندگی اغلب انسان ها در آن رشد می کنند و شاکله اصلی خود را مانند زبان و فرهنگ و... خود را از اعضای خانواده می آموزند جزء مهمترین نهادهای اجتماعی محسوب می شود. اگرچه امروزه تأثیر رسانه ها (اینترنت، شبکه های اجتماعی، ماهواره ها، مطبوعات و...) و نظام آموزش رسمی کمتر از خانواده نیست ولی در جوامع سنّتی مانند ایران هنوز نقش خانواده بسیار پررنگ است و به نظر می رسد که در آینده ای نه چندان دور اندیشمندان غربی نیز به این نتیجه خواهند رسید که هیچ چیز جای خانواده را برای انسان نخواهد گرفت حتّی اگر به وسیله تکنولوژی های پیشرفته بتوان انسان ها را شبیه سازی کرد باید خانواده ای برای او ساخت تا دچار بحران هویت نشود، زیرا این بحران می تواند اثرات سوء اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... داشته باشد که اکنون مجال این بحث نیست.

 

http://www.hamrah.co/images/family-image-tabs.jpg

در نظام اسلامی فرد تا پایان عمر در خانواده زندگی می کند. انسان از تولّد تا ازدواج در خانواده نسبی زندگی می کند و بعد از ازدواج نیز، خود فرد تشکیل خانواده سببی می دهد. پدیده جوانان بی خانواده از معضلات اجتماعی جامعه ماست. جوانی که احساس استقلال از والدین دارد و سعی می کند به صورت جداگانه ای زندگی کند و روی پای خود بایستد امّا میلی به ازدواج ندارد یک جوان بی خانواده محسوب می شود. در اینگونه موارد خانواده نسبی دیگر نمی تواند جوان را در خود نگه دارد و بعد از استقلال جوان نقش پشتیبان را برای او ایفا می کند. اگر تعداد جوانان بی خانواده زیاد شود در آینده ای نه چندان دور، جامعه و حکومت با بحران های فراوانی مواجه خواهند شد. طبق این اصل عقلی که پیشگیری بهتر از درمان است باید برای پیشگیری از به وجود آمدن این مشکل به تسهیل امر ازدواج پرداخت.

اگر خانواده را به مثابه بدن انسان فرض کنیم، قلب خانواده، مادر است، که با توزیع خون (عاطفه و احساسات) در بدن (خانواده) سبب ارتباط اعضای آن می شود. مادر به وسیله همین احساسات به مدیریت درون خانه می پردازد و غالبا اعضای خانواده برای او احترام ویژه ای قائل هستند و به درخواست هایش توجّه می کنند. در حوزه علوم سیاسی این نوع حکومت از بهترین انواع حکومت به شمار می رود و از نگاه اندیشمندان غرب به چنین رهبری، کاریزما گفته می شود که افراد بر اساس علاقه ای که به او دارند، فرامین او را اجرا می کنند.

 

به بحث اصلی خود برگردیم؛ گفتیم که اگر خانواده را به مثابه بدن انسان فرض کنیم مادر قلب آن است. پدر نقش مغز را ایفا می کند. از او به عنوان مدیر خانواده در بیرون و تصمیم گیرنده نهایی نام برده می شود. جهت گیری های خانواده اغلب با طرز تفکّر پدر خانواده همخوانی دارد. مادر می تواند پل ارتباطی پدر و فرزندان باشد. شاید بتوان برای فرزندان خانواده نقش اندام های اجرایی بدن مثل: دست و... را درنظر گرفت. تجربه نشان داده است که اگر خواسته پدر از طریق مادر به فرزندان منتقل شود مؤثّرتر واقع می شود زیرا فرزندان رابطه نزدیک تری با مادر دارند و پدر اغلب اوقات مشغول کار و کسب درآمد برای خانواده است و مدیریت درون خانه به عهده مادر است.

درصورت فوت شدن یکی از ارکان های خانواده (پدر یا مادر) پدر یا مادر باید علاوه بر نقش خود نقش مادری یا پدری را نیز ایفا کنند یا جایگزینی برای آن پیدا کنند تا به گونه ای تعادل در خانواده ایجاد شود. نباید گذاشت که قلب خانواده از کار بیفتد یا خانواده دچار مرگ مغزی شود.

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۲ ، ۱۶:۲۹
علیرضا مهدویان

خانواده؛ خوب، بد، زشت

{جایگاه خانواده در نظام اسلامی}

 

خانواده را می توان جزء مهمترین ارکان جامعه به شمار آورد. نگاه غالب در غرب، خانواده را صرفا یک زندگی گروهی برای برآورده ساختن نیازهای مادّی و تأمین سریع تر امکانات برای رفاه بیشتر به شمار آورد و همانطور که از نگاه اندیشمندان بزرگ حوزه علوم انسانی پیداست، هیچ کدام اصالتی برای خانواده قائل نیستند و اصالت را به فرد یا به جامعه می دهند و در جدیدترین نظریه هایشان چیزی بین اصالت فرد و جامعه را پذیرفته اند. در نگاه اسلام، خانواده جایگاهی بسیار والا دارد به گونه ای که می توان گفت خانواده جدای از جامعه و فرد اصالت دارد. خانواده یک فرد بزرگ و یک جامعه کوچک است.

 

در نظام سنّتی، شهرها کوچک تر و ارتباطات بین افراد صمیمی تر بود و اغلب خانواده ها  پرجمعیّت بودند امّا در نظام صنعتی، هرچه شهرها پرجمعیّت تر می شوند روابط صمیمی افراد کم رنگ تر و کم رنگ تر می شود به گونه ای که در شهر بزرگی مثل تهران اگرچه چنین شعاری سرداده نمی شود امّا شاهد عملی شدن آن هستیم: "هر نفر، یک خانه!" یعنی فرد به تنهایی در یک خانه سکونت دارد و برخی هم که سرمایه خریدن خانه ندارند یا باید زیر بار  اقساط  وام له شوند یا یک هم خانه دیگر را تحمّل کنند و کسانی که به همسر به عنوان هم خانه نگاه می کنند بیچاره ترین افرادند. وای به حال جامعه ای که در آن، فرد نتوانند وجود فرد دیگری را کنار خود تحمّل کنند...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۲ ، ۱۱:۲۱
علیرضا مهدویان

نون والقلم

توی این پست صرفا خواستم به اطلاع دوستان برسونم که محتوا و فضای این وبلاگ در حوزه علوم انسانی اسلامی و بعضی اوقات شامل تحلیل مسائل روزهم خواهد بود إن شاءالله.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۲ ، ۲۲:۲۰
علیرضا مهدویان