بصیرت

...علوم انسانی اسلامی و

بصیرت

...علوم انسانی اسلامی و

folder98 facebook
بصیرت

جهاد هنوز ادامه دارد...
برادر؛
امروز جهادت در جبهه جنگ نرم، سلاحت قلم و دشمنت استکبار جهانیست...
باید مواظب بود و با بصیرت عمل کرد!
به قول سیّد شهیدان اهل قلم:
کارمان را برای خدا نکنیم، برای خدا کار کنیم!
تفاوتش زیاد نیست...
فقط همین قدر است که ممکن است امام حسین (علیه السّلام) در کربلا باشد و ما در حال کسب علم برای رضای خدا!

همسنگران

۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بصیرت» ثبت شده است

کودک، مهدکودک، خانه سالمندان

 


http://cdn.akairan.com/akairan/aka/images/MRiraj/kudak/kudak-5.jpg

 

شاید اوّلین پرسشی که با خواندن این عنوان در ذهن شما ایجاد شده باشد، اینست که رابطه کودک و مهدکودک با خانه سالمندان چیست؟ این متن را اگر تا آخر بخوانید، إن شاءالله به جواب سؤال خود خواهید رسید...

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۲ ، ۱۳:۵۹
علیرضا مهدویان


نرمش قهرمانانه یا قیام عاشورایی؟

یکی از شبهات قدیمی این است که چرا امام حسن(علیه السّلام) صلح کردند ولی امام حسین(علیه السّلام) قیام؟ به این سؤال پاسخ های متفاوتی داده شده امّا دراین نوشته می خواهم از منظری متفاوت به موضوع نگاه کنم که تا حالا توی کتاب های تاریخی که خوندم با این نگاه به سؤال جواب ندادند.


با بررسی تاریخ به این موضوع خواهید رسید که جنگ های زمان پیامبر(ص) جنگ بلاد اسلام و بلاد کفر بوده، امّا زمان خلافت امیرالمؤمنین(علیه السّلام) جنگ ها بین خود مسلمانان بوده است. گذشته از اینکه چه عواملی در به وجود آمدن این شکاف بین مسلمین مؤثّر بوده، باید به این نکته توجّه کرد که ناآگاهی مردم و بی بصیرتی خواصّ جامعه این جنگ ها را به وجود آورده است. صلح امام حسن(علیه السّلام) یا قیام امام حسین(علیه السّلام) هردو تحمیل جامعه بر آن دو امام بزرگوار بوده است و ائمه نیز چون باید جامعه را هدایت می کردند متناسب با شرایط روز بهترین راه را انتخاب می کردند. اگر جامعه را در شرایط مطلوب در نظر بگیریم از همان ابتدا نباید اختلافی برای تعیین خلیفه بین مسلمانان پیش می آمد زیرا پیامبر اکرم(ص) مسیر را مشخّص کرده بود و این شورای سقیفه بود که جامعه اسلامی را از مسیر اصلی خود منحرف کرد. اگر مردم در مسیری که پیامبر(ص) برای آنها ترسیم کرده بود گام برمی داشتند نه صلحی پیش می آمد نه قیامی!


http://www.askdin.com/gallery/images/8087/1_3827403641.jpg


جواب های دیگری که به این شبهه داده شده اینست که نباید فقط به جهه حق نگاه نکنیم و از جبهه باطل غافل شویم. در تحلیل مسائل و تصمیم گیری باید به موقعیّت و جایگاه دشمن نیز باید توجّه کرد و راهبردی مناسب برای مقابله با آن اتّخاذ کرد. زمان امام حسن(علیه السّلام) ،دشمنی مانند معاویه در رأس جبهه باطل قرار داشت و به گونه ای عمل می کرد که ظواهر اسلامی حفظ شود که این کار تشخیص را برای عوام جامعه مشکل کرده بود تا جایی که اگر امام حسن(علیه السّلام) قیام می کرد و شهید می شد، دستگاه حکومتی معاویه به راحتی می توانست آن را توجیه کند و با زور و زر و تزویر شعله قیام را در نطفه خفه کند. دراین صورت راه قیام به جزء خودکشی و تضیف نیروی شیعه ثمری نداشت به همین دلیل امام حسن(علیه السّلام) یهترین راه را انتخاب کرد و با یک نرمش قهرمانانه کاری کرد که نیروی شیعیان حفظ و تثبیت شود و با توجّه به مفاد قرارداد زمینه برای قیام حسینی آماده شود. صلح امام حسن(علیه السّلام) زمینه ساز قیام امام حسین(علیه السّلام) بود اگرچه هردوی این ها را جامعه بر ائمه تحمیل کرده بود. این مشکل حتّی زمان امام حسین(علیه السّلام) نیز وجود داشت و ایشان نیز همانند برادرشان از جنگیدن با حکومت معاویه خودداری کردند اگرچه هردو امام به صلح پای بند بودند امّا از حقّ خود چشم پوشی نکردند و در شرایط مختلف با سلاح زبان به دفاع از حق خود می پرداختند. بعد از شهادت امام حسن(علیه السّلام)، اباعبدالله (علیه السّلام) در پاسخ به نامه های کوفیان که دعوت به قیام می کردند اینگونه پاسخ می دهند که: "... تا زمان مرگ معاویه صبر پیشه کنید." چون یزید از هوش و زیرکی(نکراء) معاویه بهره ای نداشت و ظواهر اسلامی را نیز رعایت نمی کرد، زمینه را برای قیام عاشورایی آماده می کرد.

امروز نیز باید با بصیرت عمل کنیم، گوش به فرمان رهبر معظّم انقلاب باشیم و در راه زمینه سازی حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) تلاش کنیم...

إن شاءالله

جزء کسانی نباشیم که

نرمش قهرمانانه یا قیام عاشورایی

را به رهبرشان

تحمیل کردند.



http://images2.persianblog.ir/623346_dLb1Fse2.jpg


حسن ختام این نوشته:


صحبت های مقام معظّم رهبری امام خامنه ای (مدظلّه العالی)

{عبرت های عاشورایی}


باید مواظب باشیم که عوام نباشیم و هر کاری که می کنیم از روی بصیرت باشد آن کسی که از روی بصیرت کار نمی کند، عوام است.

در هر جامعه ای، در هر شهری و در هر کشوری، با یک برش، مردم به دو قسم،  تقسیم می شوند؛ یک قسم کسانی که از روی فکر، فهمیدگی، تصمیم گیری می کنند، یک راهی را می شناسند و دنبال آن حرکت می کنند (البته خوب و بدش را کاری نداریم) حالا اسم اینها را خواص بگذاریم.

...خواص یعنی کسانی که وقتی یک عملی را انجام می دهند، موضعگیری می کنند، از روی فکر و تحلیل است می فهمند، تصمیم می گیرند و عمل می کنند نقطه مقابلش هم عوام است عوام یعنی کسانی که وقتی جوّ به یک سمتی می رود، اینها هم می روند،  تحلیل ندارند یک وقتی مردم می گویند زنده باد، این هم نگاه می کند و می گوید زنده باد یک وقت مردم می گویند مرده باد، نگاه می کند، می گوید:مرده باد! ... یک وقت فرض کنید حضرت مسلم وارد کوفه می شوند، می گویند: پسرعموی امام حسین (علیه السّلام) آمد، برویم آنها می خواهند قیام کنند و چه و چه؛ سپس به طرف مسلم می روند و 18 هزار نفر با مسلم بیعت می کنند.

اگر خواص در هنگام خودش کاری را که تشخیص دادند، عمل کردند، تاریخ نجات پیدا می کند و حسین بن علی ها دیگر به کربلاها کشانده نمی شوند. اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند و با هم اختلاف کردند،... معلوم است که کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد.


منبع:


سخنرانی رهبری در نماز جمعه تهران، 18 اردیبهشت 77

سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان، 20 خرداد 75

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۰۹:۵۶
علیرضا مهدویان

 

دوگانگی تمدّنی
(حوزه یا دانشگاه؟)





مختصر و إن شاءالله مفید:

دانشگاه در جامعه کنونی ما نقش و جایگاه بسیار مهمّی دارد امّا من که دانشجوی رشته ای از رشته های علوم انسانی هستم مانند دیگر بزرگان این رشته سکولاریسم را به وضوح مشاهده می کنم.

به چند سؤال مهم دقّت کنید:

1- آیا جریان غالب دانشجویان هدف از تحصیل علم در دانشگاه را کسب مدرک و به دست آوردن شغل و در نهایت کسب ثروت می دانند؟ به عبارت دیگر آیا در جامعه اسلامی نیز هدف از تحصیل علم کسب ثروت است؟(یعنی همان نظریه بیکن!!!)

2- آیا تخصصی شدن علوم باعث نشده که کل نگری در دانشجویان از بین برود یا لااقل کم رنگ شود؟ تخصصی شدن علوم نباید نفی شود امّا تا چه حد می توان علوم را از یکدیگر تفکیک کرد؟

3- آیا اگر همین علوم در حوزه های علمیّه تدریس می شد بازهم به این شدّت شاهد غلبه تفکّر سکولار بر جامعه بودیم؟

4- اگر همه دانشمندان علوم پایه مانند ریاضی و فیزیک دارای بن مایه دینی قوی بودند آیا دانشمندی به ساختن بمب فکر می کرد؟

5-آیا ضعیف بودن دروس معارف اسلامی در دانشگاه ها باعث به وجود آمدن تقلید کورکورانه از غرب نشده و معضلاتی را به بار نیاورده است؟ (نمونه مشهود و ملموس آن سبک معماری خانه هاست که هر روز به سمت غربی  تر شدن حرکت می کند.)

6- آیا در تمدّن اسلامی دانشگاه وجود دارد یا اینکه علوم باید از دل حوزه بیرون بیاید؟

7- آیا جدا کردن دانشگاه از حوزه و  محدود کردن حوزه ها به علوم فقهی، کلامی، فلسفی و... خود نوعی سکولاریسم نیست؟

اینها سؤالات جدّی است که ما دانشجویان باید برای آنها پاسخ مناسبی پیدا کنیم!


پاورقی:
حوزه و دانشگاه تنها نمونه کوچکی از دوگانگی تمدّنی (تمدّن اسلامی - تمدّن غربی) است می توان شاهد مثال های دیگری نیز پیدا کرد.

*از میان دانشگاه ها، عکس دانشگاه تهران را انتخاب کردم که هم دانشگاه مادر است و هم جزء قدیمی ترین دانشگاه های ایران به شمار می رود.

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۲ ، ۱۶:۳۴
علیرضا مهدویان

ماشینیسم و ارتباطات انسانی

 

 



از فواید تکنولوژی زیاد شنیدیم امّا از مضراتش غافلیم. موضوع توسعه تکنولوژی و تأثیر آن بر جامعه انسانی از موضوعات بسیار مهم و قابل توجّه برای تمامی رشته های علوم انسانی و علی الخصوص دانشجویان رشته ارتباطات است.

همانطور که در پست قبلی گفتم از آفت های تکنولوژی غفلت آور بودن آن است و این غفلت تنها از دنیای واقعی و انسان ها نیست بلکه باعث غفلت از خدا نیز می شود.

تا حالا چندبار اتّفاق افتاده که شما در حال استفاده از رایانه باشید و پدر یا مادر از شما بخواهند که کاری را فورا برایشان انجام دهید امّا شما آن کار را با تأخیر و با نق زدن انجام داده اید؟
اگر این اتّفاق زیاد برای شما تکرار شده باید بسیار جدّی با این معضل مبارزه کنید چون شما به رایانه که نمونه کوچکی از تکنولوژی است معتاد شده اید.

اگر کسی پیشرفت را در ماشینی تر شدن جامعه برای رسیدن به حداکثر رفاه ببیند حتما باید به چشم پزشک مراجعه کند!!!
به این جمله از امیل دورکیم(نظریه پرداز جامعه شناسی) دقّت کنید:
"فرآیندهای تغییر مدرن می تواند تأثیر ویرانگری بر اخلاقیّات، عقاید دینی و الگوهای روزه داشته باشد و اخلاق سنتّی که همواره از طرف دین صادر می شد تا حدّ زیادی با توسعه اجتماعی مدرن سقوط می کند به همین سبب بسیاری از افراد جوامع مدرن احساس می کنند که زندگی روز مرّه آنها فاقد معناست."(جامعه شناسی گیدنز/صفحه 16)

یکبار دیگر به این جمله دقّت کنید. این جمله از یک مسلمان نیست! خود دانشمندان غرب نیز به معایب مدرنیسم پی برده اند امّا جایگزین مطلوبی ندارند. ما هم اگر بخواهیم راه توسعه غربی را ادامه دهیم و مقلّد آمریکا شویم به سرنوشت شوم آنها دچار خواهیم شد.

نکته بسیار جالبی که اخیرا به ذهنم رسیده اینست:

هنگامی که ما با انسان دیگری تعامل می کنیم و از او برای رفع مشکلات خودمان کمک می گیریم این احساس در ما به وجود می آید که طرف مقابل حقّی بر گردن ما دارد و ما باید در جای دیگری جبران این خوبی ها را  بکنیم که همین کار باعث تقویت پیوند های عاطفی و روابط اجتماعی می شود امّا وقتی همه چیز منحصرا به ماشین ختم شد و ما برای رفع مشکلاتمان به ماشین رجوع کردیم بعد از حل مشکل چنین احساسی در ما به وجود نخواهد آمد چون ماشین موجودی بی احساس و غیر زنده است و همین باعث سست شدن پیوند های اجتماعی و رشد کردن تفرّد می شود. شاید از نگاه اخلاق اسلامی بتوان گفت که فرد دچار عجب و غرور و تکبّر می شود و خود را از دیگر انسان ها و حتّی خود را از خدا نیز بی نیاز می بیند.

دانشجویان علوم انسانی و مخصوصا دانشجویان ارتباطات باید برای این سؤالات جواب پیدا کنند:

1- آیا استفاده از تکنولوژی برای جامعه اسلامی مفید است؟ اگر مفید است حدّ و مرز آن چیست؟

2- آیا می توان هم کشوری توسعه یافته شد و هم معضلات و مشکلات آن را نداشت؟

3- در جامعه امروز چگونه می توان پیوندهای اجتماعی را محکم تر کرد؟

4- آیا رسانه ها پیوند های ا
جتماعی را محکم تر می کنند یا باعث سست شدن آن و ایجاد شکاف اجتماعی می شوند؟

5- جایگاه خرده فرهنگ ها در جامعه امروز کجاست؟ آیا لزوما همه اعضای یک کشور باید یک شکل شوند تا اتّحاد شکل بگیرد؟
این موضوع بسیار مهمّی است که باید در حوزه علوم انسانی و ارتباطات انسانی به آن پرداخته شود.
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۲ ، ۱۴:۳۸
علیرضا مهدویان

نون والقلم

توی این پست صرفا خواستم به اطلاع دوستان برسونم که محتوا و فضای این وبلاگ در حوزه علوم انسانی اسلامی و بعضی اوقات شامل تحلیل مسائل روزهم خواهد بود إن شاءالله.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۲ ، ۲۲:۲۰
علیرضا مهدویان