جالب ترین بتپرستیها، بتپرستی طایفه حنیفه بوده است زیرا کار جهل و انحطاط و گمراهی را این طایفه به جایی رسانده بود که بت معبود خویش را از آرد و خرما می ساخت و آن را می پرستید. در یکی از سالهای مجاعه و قحطی که شدت گرسنگی به حد نهایت رسیده بود افراد قبیله حنیفه آن خدای خرمایی را بین خود قسمت کردند و خوردند!
حکایت معارفاسلامی و علومسیاسی شاید در نگاه اول همان حکایت خدا و خرما باشد ولی اگر دقیقتر به مسئله نگاه کنیم، متوجه میشویم که منافاتی باهم ندارند. «من در غرب اسلام را دیدم ولی مسلمان ندیدم» جملهای منسوب به سیدجمال الدین اسد آبادی است که برخی گمان کردهاند که غرب، اسلامی است و باید قبله خود را غرب قرار دهیم تا هم به خدا برسیم هم به خرما! ولی حکایت برخی غربیها، حکایت فیل در تاریکی است، مثل حقوق بشر، که تنها بخشی از حقوقی است که اسلام برای انسانها تعریف کرده است و به صورت ناقص و اشتباهی در سازمان ملل به تصویب رسیده است